لیست وبلاگهای من

۱۱/۰۱/۱۳۸۹

* پٌست چهارم :جرئت انسان بودن *

کسی که جرئت انجام کارهای شایسته را دارد انسان است .  (شکسپیر)




  همه ما خاطرات زیادی از مواجهه با آدمهای بسیار محافظه کار و بزدل داریم کسانی که در هر
  شرایطی فقط و فقط به فکر منافع شخصی خود شونند و اگر لازم باشد انسانیت و شرافت رو هم
  زیر پا می گذارند. این  جور آدمها رو موقع جنگ تو  کمد  دیواری موقع  مهمانی  کنار  آدمهای
  سخن  چین و توی رفاقت  با دستای  مشت  شده توی جیب می شه دید .در واقع عاقبت  شون هم
  اینه  که  یا جاسوس  و نوکر می شن یا قاشق  چایی خوری ویا هر دوش.حالا تو هر موقعیت و
  عنوان ظاهری که باشن .اگر شما روح ودنیای خیلی بزرگی داشته  باشید و به  هر علت  مجبور
  باشید  که با اونها چیزی رو در میون  بزارید با  مخالفتهای  شدید و اساسی موش صفتها  مواجه
  می شید  اما ما و شما  برای انجام کارهای  شایسته احتیاج به اجازه هر کسی نداریم در واقع  ما
  کار خودمون رو می کنیم کتابی رو که می خوایم می خونیم دوستی رو که می خوایم  انتخاب می
  کنیم ورابطه ای رو که می خوایم نگه میداریم. ودر واقع تو هر چیزی  به منافع حقیقی  توجه می
  کنیم چون ما خودمون رو گم  نکردیم وهمچنان داریم مقاومت می کنیم  تا  شرافت  زنده  بمونه و
  همچنان پندار گرا،حقیقت  پرست و آرمان گرا می مانیم و تحت هیچ شرایطی از ایمان وباورمون
  کوتاه نمی آییم اگر چه موقعیتها وامتیازات ظاهری و کم ارزشی را را ممکن است از دست بدهیم
  اما با جلال و رضایت  درون زندگی  خواهیم  کرد و سر انجام از راه و شیوه خود به  بهترینها
  خواهیم  رسید و می بخشیم  همه  کسانی  که  خزنده وار  زیستند  و  برایشان  دل  می سوزانیم.
  و اگر توانستیم کمکشان می کنیم.






  وعشق
  کهکشان
  ونور
  -حالا برقص
  من ایستاده بودم خیره به دورترین نقطه در جهان
  ونگاهم
  از جنس بدرقه بود
  آسمانها با تمام ستارگانشان
  هم تراز خوابهای تو بودند
  و دوست داشتنی ترین نسیم را
  به سوی تو دعوت می کردند
کجایی؟منتظریم عزیز...
  آن شب تا صبح شب تولد تو بود،در جهانی دور
  ونسیم
  دست به دست تکان می داد
  شمعهای تولدت را در کهکشان




 

  زیبا
  آنقدر که در ضرفیت نتهای هیچ نویسنده ای
  شعر نمی شود
  نستعلیق بی رقیب باغ گلها
  ونگاهی که در نزدیکی همان
   موزاییکهای میخکوب  همیشگی
  متوقف می شود
  فشار فهم محیط
  آری
  فصاحتی است که هرگز
  به آن عادت  نداشته ام






  آفتاب چه می کند؟   عبور می کند؟   نفوذ می کند؟   رو برمی گرداند؟
  آری ،  آفتاب با هر کس به زبان خود سخن می گوید.






  آموزش داستان نویسی:




   فصل چهارم: انگیزه،قصد، هدف
  سه عاملی که در هر داستان قابل بررسی خواهد بود
  انگیزه فراینی کاملا درونی است اما اثرش در داستان کاملا مشخص می شود در واقع عملی اتفاق نمی افتد اما ریشه عمل به آن  برمی گردد.اما قصد عملی بیرونی و متفاوت با انگیزه و هدف است ،و انواع مختلفی دارد.اگر منشا قصد را انسان در نظر بگیریم میتواند قصد انسان بر انسان ،انسان بر خود،انسان بر طبیعت،انسان بر جامعه، انسان بر تقدیر،انسان بر خدایان و... را نام برد.
  قصد نیز مانند موضوع ومضمون می تواند شکل  اصلی یا فرعی داشته باشد. قصد در واقع نقشه عملی ماست.
  و در نهایت هدف پیامد غالبا بیرونی انگیزه وهدف می باشد.


  مثال :انگیزه ( به دست آوردن موقعیت علمی بهتر)  قصد ( خریدن تعدادی کتاب)  هدف ( خواندن کتابها)




1. لیستی از انگیزه ، قصد و هدف در زمینه های گوناکون تهیه وبررسی کنید و  یک مورد را در داستان خود به کار گیرید.


2.از دو داستان کوتاه یا بلند  سه عامل بالا را مشخص کنید و احتمالات وامکانات دیگر با را نیز در همان داستان بررسی کنید.